نماز جماعت

۱. نماز جماعت از مهمترین مستحبات و از بزرگترین شعایر اسلامی است و دست کم با دو نفر (یک امام و یک مأموم) منعقد میشود.
۲. اگر امام جماعت بدون قصد امامت، مشغول نماز شود، نماز وی و اقتدای دیگران به او اشکال ندارد، و به عبارت دیگر در تحقق جماعت، فقط کافی است که ماموم نیت اقتدا داشته باشد و نیت امامت برای امام، معتبر نیست، هر چند درک فضیلت نماز جماعت برای امام در صورتی است که قصد امامت و جماعت کند.
۳. امامت به نیت نماز قضای احتیاطی صحیح نیست، بنابراین فردی که میخواهد یک نماز را در مکانهای به عنوان امام جماعت اقامه کند نمیتواند آنها را به نیت نماز قضای احتیاطی به جا آورد.
۴. رضایت امام جماعت شرط صحت اقتدا نیست، بنابراین اقتدا کردن به کسی که راضی به این کار نیست اشکال ندارد.
۵. اقتدا به مأموم تا وقتی که نمازش را به جماعت ادامه میدهد صحیح نیست، ولی زمانی که انسان نداند که او مأموم است و به وی اقتدا کند، اگر در رکوع و سجود به وظیفهی نمازگزار منفرد عمل کرده، بدین معنی که رکنی را عمداً و یا سهواً کم یا زیاد نکرده باشد، نمازش صحیح است.
۶. تکرار نماز جماعت برای یکبار به خاطر مأمومین دیگر در نمازهای یومیه جایز و بلکه مستحب است، اما بیش از یکبار جایز نیست، بنابراین یک امام جماعت میتواند در دو مسجد اقامهی جماعت کرده و نماز را دوباره بخواند.
۷. در نمازهای یومیه هر نمازی را میتوان با هر نماز اقتدا کرد، مثلاً کسی که قصد خواندن نماز عشا دارد میتواند به کسی که نماز مغرب میخواند اقتدا کند.
۸. حضور و شرکت زنان در نماز جماعت اشکال ندارد و ثواب جماعت دارد.
۹. شرکت در نماز جماعتی که از نظر مأموم واجد شرایط اقتدا و جماعت است اشکال ندارد، هر چند نزدیک مسجدی باشد که در همان زمان در آن نماز جماعت برگزار میشود. بلی مناسب است که مؤمنین در یک مکان اجتماع کرده و همگی در یک نماز جماعت شرکت کنند تا بر عظمت مراسم دینی نماز جماعت افزوده شود و سزاوار است که اقامهی نماز جماعت وسیلهی وحدت و انس باشد نه باعث ایجاد جو اختلاف و تفرقه، و اگر نماز جماعت نزدیک مسجد باعث اختلاف و پراکندگی شود جایز نیست.
۱۰. اگر موقعی به جماعت رسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب نماز جماعت برسد باید نیت کند و تکبیرة الاحرام بگوید و بعد بنشیند و تشهد نماز را با امام بخواند، ولی سلام نگوید و کمی صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید، بعد بایستد و نماز را ادامه بدهد یعنی حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند. (این طریق مختص تشهد آخر نماز جماعت و برای درک ثواب جماعت است و نمیتوان آن را در تشهد رکعت دوم نمازهای سه رکعتی و چهار رکعتی انجام داد).
۱۱. اختلاف در تقلید مانع از صحت اقتدا نیست، بنابراین کسی که در نماز مسافر مقلد مجتهدی است میتواند به امام جماعتی که در آن مسأله مقلد مرجع دیگری است اقتدا نماید، ولی اقتدا در نمازی که طبق فتوای مرجع تقلید مأموم، قصر است و طبق فتوای مرجع تقلید امام جماعت تمام است یا بالعکس صحیح نیست.
توجه:







الف) نبودن حایل.
ب) بلندتر نبودن جای ایستادن امام از مأموم.
ج) نبودن فاصله میان امام و مأموم.
د) جلوتر نایستادن مأموم از امام.
الف) نبودن حایل
۱. اگر یکی از صفهای نماز جماعت به طور کامل از افرادی تشکیل شده باشد که نمازشان قصر است و نماز همهی افراد صف بعدی تمام باشد، اگر افراد صف جلو بعد از خواندن دو رکعت نماز فوراً برای خواندن دو رکعت بعدی اقتدا کنند، مانعی برای ادامه جماعت نخواهد بود.
۲. اگر تعدادی از افراد غیر بالغ بعد از صف سوم یا چهارم نماز جماعت ایستاده باشند و بعد از آنها تعدادی از افراد مکلف ایستاده باشند، نماز مکلفین صفهای بعدی اشکال ندارد.
توجه:

ب) بلندتر نبودن جای ایستادن امام و مأموم
اگر بلندی جایگاه امام نسبت به جایگاه مأمومین بیشتر از حدی باشد که شرعاً مجاز است، موجب بطلان نماز جماعت میشود.
ج) نبودن فاصله میان امام و مأموم
اگر مأموم در آخر یکی از دو طرف صف اول نماز ایستاده باشد، چنانچه مأمومینی که بین او و امام ایستادهاند بعد از این که امام جماعت شروع به نماز کرد به طور کامل آمادهی اقتدا کردن باشند میتواند به نیت جماعت وارد نماز شود.

۱. قرائت حمد و سوره برای مأموم در نمازهای ظهر و عصر جایز نیست، حتی اگر برای تمرکز ذهن باشد.
۲. اگر امام جماعت در رکعت سوم یا چهارم نماز عشا باشد و مأموم در رکعت دوم، بر ماموم واجب است که حمد و سوره را آهسته بخواند.
۳. اگر شخصی در رکعت دوم نماز جماعت برسد و بر اثر جهل به مسأله، تشهد و قنوت را در رکعت بعد بهجا نیاورد نمازش صحیح است ولی بنابر احتیاط قضای تشهد بر او واجب است و نیز بر او واجب است دو سجده سهو به جا آورد.
۴. کسی که به رکعت سوم نماز جماعت برسد و به خیال این که امام در رکعت اول است چیزی نخواند، اگر قبل از رکوع متوجه شود واجب است حمد و سوره را قرائت کند، ولی اگر بعد از این که داخل رکوع شد متوجه شود نماز او صحیح است و چیزی بر او واجب نیست، هر چند احتیاط مستحب این است که دو سجدهی سهو برای ترک سهوی قرائت به جا آورد.
۵. اگر امام جماعت سهواً بعد از تکبیرة الاحرام به رکوع برود چنانچه مأموم بعد از داخل شدن در نماز جماعت و پیش از رفتن به رکوع متوجه شود واجب است که نیت فرادی نموده و حمد و سوره را قرائت کند.
۶. اگر امام جماعت در اثنای نماز در کیفیت تلفظ کلمه پس از ادای آن شک کند و بعد از فراغت از نماز علم پیدا کند که در تلفظ آن کلمه اشتباه کرده است نماز او و مأمومین محکوم به صحت است.
۷. اقتدا به اهل سنت برای رعایت وحدت اسلامی جایز است و اگر حفظ وحدت، مقتضی انجام کارهایی باشد که آنها انجام میدهند نماز صحیح و مجزی است، حتی اگر سجده بر فرش و مانند آن باشد، ولی تکتف (دست بسته نماز خواندن) در نماز جایز نیست، مگر این که ضرورت آن را اقتضا کند.

الف) بالغ بودن
ب) عاقل بودن
ج) عادل بودن.
د) حلال زاده بودن.
هـ) شیعهی دوازده امامی بودن.
و) نماز را صحیح خواندن.
ز) مرد بودن (البته در صورتی که مأموم مرد باشد).
در مورد معنای «عدالت» و «عادل» به «شرایط مرجع تقلید» رجوع کنید.
الف) عادل بودن
۱. اگر امام جماعت سخنی بگوید و یا مزاحی کند که خوشایند و مناسب شأن عالم دینی نباشد، در صورتی که مخالف شرع نباشد، ضرری به عدالت نمیزند.
۲. صرف ترک امر به معروف و نهی از منکر که ممکن است بر اثر عذر مقبولی نزد مکلف باشد، به عدالت وی ضرر نمیزند و مانع اقتدا به او نیست.
۳. شخصی که اعتقاد به عدالت امام جماعتی دارد و در عین حال معتقد است وی در مواردی به او ظلم کرده است تا برایش احراز نشود که عمل آن امام جماعت که او آن را ظلم میشمارد با علم و اختیار و بدون مجوِّز شرعی بوده مجاز نیست که حکم به فسق او نماید.
توجه:

و) نماز را صحیح خواندن
۱. اگر قرائت مکلف صحیح نباشد و قدرت بر یادگیری هم نداشته باشد، نماز او صحیح است، ولی دیگران نمیتوانند به وی اقتدا کنند.
۲. اگر قرائت امام جماعت از نظر مأموم، صحیح نباشد و در نتیجه نماز او را صحیح نداند، نمیتواند به او اقتدا کند و در صورت اقتدا، نماز او صحیح نیست و اعادهی آن واجب است.
ز) مرد بودن
امامت زن در نماز جماعت فقط برای زنان جایز است.






۱. در رابطه با بیدار کردن افراد خانواده برای خواندن نماز صبح، کیفیت خاصی وجود ندارد.
۲. مستحباست ولیّ اطفال، احکام شرعی و عبادات را پس از رسیدن آنان به سن تمییز به ایشان یاد دهد.
۳. منظور از این که شارب خمرتا چهل روز نمازش، نماز نیست این است که شرب خمر، مانع از قبول نماز است نه این که با شرب خمر، وجوب ادای نماز ساقط شود و قضا واجب گردد یا جمع بین ادا و قضا لازم شود.
۴. مصافحه بعد از سلام و فراغت از نماز اشکال ندارد و به طور کلی مصافحهی مؤمنین با هم مستحب است.
۵. اگر انسان مشاهده کند فردی بعضی از افعال نمازش را اشتباه انجام میدهد، در این مورد چیزی بر او واجب نیست، مگر این که اشتباه ناشی از جهل او به حکم آن باشد که در این صورت احتیاط (واجب) ارشاد و راهنمایی وی است.
مبطلات و شکیات نماز

۱. از بین رفتن یکی از چیزهایی که باید در حال نماز رعایت شود، مثل پوشش واجب یا غصبی نبودن مکان.
۲. باطل شدن وضو.
۳. پشت به قبله نماز خواندن.
۴. حرف زدن.
۵. دست بسته نماز خواندن آن گونه که بعضی از فرق اسلامی انجام میدهند.
۶. آمین گفتن بعد از حمد.
۷. خندیدن.
۸. گریه کردن.
۹. به هم خوردن صورت نماز، مانند کف زدن و به هوا پریدن.
۱۰. خوردن و آشامیدن.
۱۱. شکهایی که نماز را باطل میکند، مانند شک در رکعتهای نماز دو رکعتی یا سه رکعتی.
۱۲. کم و زیاد کردن ارکان، مانند کم وزیاد کردن رکوع.
توجه:

۱. از بین رفتن یکی از چیزهایی که باید در حال نماز رعایت شود
اگر در بین نماز، یکی از چیزهایی که باید در حال نماز رعایت شود، از بین برود، مثلاً در حال نماز بفهمد که مکانش غصبی است یا پوشش واجب را ندارد، نماز باطل است.
۲. باطل شدن وضو
اگر یکی از چیزهایی که وضو یا غسل را باطل میکند در اثنای نماز پیش بیاید، مانند آن که در وسط نماز به خواب برود یا بول و امثال آن از او خارج شود، نماز باطل است.
۳. پشت به قبله نماز خواندن
اگر عمداً صورت و بدن خود را با هم یا به تنهایی از قبله بگرداند، به طوری که بتواند طرف راست و چپ خود را به آسانی ببیند، نمازش باطل است، و اگر سهواً هم این کار را بکند بنابر احتیاط واجب نمازش باطل است، ولی اگر اندکی صورت را به دو طرف بگرداند، نماز باطل نمیشود.
۴. حرف زدن
اگر در نماز عمداً حرف بزند، حتی اگر یک کلمه باشد، نماز باطل است.
توجه:








۵.تکتف
دست بسته نماز خواندن آن گونه که بعضی از فرق اسلامی انجام دهند جایز نیست مگر در موارد ضرورت.
۶. آمین گفتن بعد از حمد
گفتن آمین بعد از قرائت سورهی حمد جایز نیست (و نماز را باطل میکند) مگر در حال تقیه.
۷. خندیدن
خنده با صدا و عمدی (یعنی قهقهه) نماز را باطل میکند.
۸. گریه کردن
گریه با صدا و عمدی برای امور دنیوی نماز را باطل میکند ولی اگر از ترس خداوند یا برای امور اخروی گریه کند، اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است.
۹. به هم خوردن صورت نماز، مانند کف زدن و به هوا پریدن
کاری که صورت نماز را به هم بزند نماز را باطل میکند، مثل کف زدن و به هوا پریدن.
توجه:
هرگاه در اثنای نماز برای فهماندن چیزی به کسی و یا در جواب سؤال او، مختصری دست یا چشم و ابرو را حرکت دهد به گونهیی که با استقرار و آرامش و یا هیأت نماز منافات نداشته باشد، نماز باطل نمیشود.





شکیات نماز ۲۳ قسم است:
الف) ۸ قسم شکهای باطل.
ب) ۶ قسم شکهایی که نباید به آن اعتنا کرد.
ج) ۹ قسم شکهای صحیح.
الف) شکهایی که نماز را باطل میکند:
۱. شک در رکعتهای نماز دو رکعتی، مانند نماز صبح و نماز مسافر.
۲. شک در رکعتهای نماز ۳ رکعتی (مغرب).
۳. شک در نماز چهار رکعتی هرگاه یک طرف شک، یک باشد، مثل این که شک کند یک رکعت خوانده یا سه رکعت.
۴. شک در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجدهی دوم در حالی که یک طرف شک دو باشد، مانند شک دو و سه، قبل از اتمام دو سجده.
۵. شک بین دو و پنج یا بیشتر از پنج.
۶. شک بین سه و شش یا بیشتر از شش.
۷. شک بین چهار و شش یا بیشتر از شش.
۸. شک در عدد رکعتهای نماز که اصلاً نداند چند رکعت خوانده است.
ب) شکهایی که اعتبار ندارد:
شکهایی که نباید به آنها اعتنا کرد
۱. شک بعدازمحل، مثل این که بعد از داخل شدن در رکوع، شک در حمد و سوره کند.
۲. شک بعد از سلام.
۳. شک بعد از گذشتن وقت نماز.
۴. شک کثیر الشک یعنی کسی که زیاد شک میکند.
۵. شک امام و مأموم.
۶. شک در نمازهای مستحبی.
توجه:



ج) شکهایی صحیح
شک در عدد رکعتهای نمازهای چهار رکعتی در ۹ صورت صحیح است:
۱. شک میان دو و سه بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.
۲. شک میان دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.
۳. شک میان دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.
۴. شک میان چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجدهی دوم.
۵. شک میان سه و چهار در هر جای نماز.
۶. شک میان چهار و پنج در حال ایستاده.
۷. شک میان سه و پنج در حال ایستاده.
۸. شک میان سه و چهار و پنج در حال ایستاده.
۹. شک میان پنج و شش در حال ایستاده.



واجبات نماز - رکوع و سجده


توجه:


۱. خم شدن به اندازهیی که بتواند دستها را به زانو بگذارد
۲. ذکر
۳. آرامش بدن در حال گفتن ذکر رکوع
۴. ایستادن بعد از رکوع
۵. آرامش بدن بعد از رکوع

۱. در هر رکعت بعد از قرائت باید به اندازهیی خم شود که بتواند دست را بر زانو بگذارد، و اگر سر انگشتها هم به زانو برسد کافی است.
۲. احتیاط (واجب) آن است که در حال رکوع دستها را بر زانو بگذارد.
۳. خم شدن باید به قصد رکوع باشد، پس اگر به قصد کاری دیگر مثلاً برای کشتن جانوری یا برداشتن چیزی خم شود نمیتواند آن را رکوع حساب کند، بلکه بایستد و دوباره برای رکوع خم شود، و به واسطهی این عمل، رکن زیاد نشده و نماز باطل نمیشود.
۴. کسی که در حال نشسته رکوع میکند، کافی است به قدری خم شود که صورتش محاذی زانوها برسد.

ذکر واجب در رکوع عبارت است از یکبار گفتن «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» یا سه بار گفتن «سُبْحَانَ اللهِ» و اگر به جای آن، ذکر دیگری از قبیل «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» و «اَللهُ اَکْبَرُ» و غیر آن را به همان مقدار بگوید نیز کافی است.

۱. در رکوع هنگامی که ذکر واجب را میگوید، باید بدن آرام باشد، بلکه حتی در هنگامی که اذکاری را به قصد استحباب آن در رکوع میگوید، مانند تکرار «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ» و امثال آن، احتیاط واجب آن است که بدن را آرام نگهدارد.
۲. اگر در حالی که ذکر واجب رکوع را میگوید، بدن او بی اختیار حرکت کند و حال طمأنینهی واجب را بر هم بزند، باید پس از آرام گرفتن بدن، ذکر واجب را دوباره بگوید.
۳.کسیکه میداند طمأنینه در حال ذکر رکوع واجب است

عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد: باید پس از رسیدن به حد رکوع و آرام گرفتن بدن، ذکر واجب را دوباره بگوید.

عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد:
اگر پیش از خارج شدن از حد رکوع متوجه شود که ذکر را تمام نکرده:
باید در همان حال آرام بگیرد و ذکر رکوع را بگوید.
اگر پس از خارج شدن از حد رکوع متوجه شود که ذکر را تمام نکرده: نمازش صحیح است.


بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید راست بایستد و پس از آن که بدن آرام گرفت به سجده برود، و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده برود نمازش باطل است.

۱. پیش از رسیدن به سجدهی اول یادش بیاید: باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع برود، و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد کافی نیست، و اگر به این رکوع اکتفا کند نمازش باطل است.
۲. پس از رسیدن به سجدهی دوم یادش بیاید: نمازش باطل است؛ (زیرا یک رکن را ترک کرده و وارد رکن بعدی شده است).
۳. پیش از رسیدن به سجدهی دوم یادش بیاید (یعنی در سجدهی اول یا بعد از آن و پیش از آن که وارد سجدهی دوم شود): باید برخیزد و بایستد و رکوع کند و پس از آن، دو سجده را به جا آورد و نماز را تمام کند، و بعد از نماز به احتیاط (واجب) دو سجده سهو برای سجدهی زیادی بگزارد.

۱. پیش از رفتن به رکوع در حالی که ایستاده است تکبیر بگوید.
۲. اگر نمازگزار مرد است زانوها را به عقب بدهد و اگر زن است زانوها را به عقب ندهد.
۳. سر را پایین نیندازد و مساوی پشت خود نگه دارد.
۴. کف دست را به زانوها تکیه دهد.
۵. نگاه خود را به میان قدمهای خود بدوزد.
۶. پیش از رکوع یا بعد از آن صلوات بفرستد.
۷. پس از آن که از رکوع سر برداشت و ایستاد در حال آرامش بدن بگوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
۸. اگر نمازگزار زن است، دست را از زانوها بالاتر بگذارد.
سجده
الف) معنای سجده و حکم آن: نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، بعد از رکوع، دو سجده کند، و سجده آن است که پیشانی را از روی خضوع بر زمین بگذارد.
توجه:
دو سجده در یک رکعت، مجموعاً «رکن» است، بدین معنی که اگر عمداً یا از روی فراموشی، هر دو را ترک کند یا دو سجدهی دیگر به آن اضافه کند، نماز باطل میشود.
اگر عمداً یک سجده کم یا زیاد کند، نماز باطل است، و اگر سهواً این کار را انجام دهد نماز باطل نیست، ولی دارای احکامی است که بعداً گفته خواهد شد.
ب) واجبات سجده:
۱. گذاشتن هفت عضو از بدن بر زمین.
۲. ذکر.
۳. آرامش بدن در حال ذکر سجده.
۴. بر زمین بودن هفت عضو در هنگام ذکر.
۵. سر برداشتن و نشستن و آرامش بین دو سجده.
۶. مساوی بودن جاهای سجده، مگر به اندازهی چهار انگشت بسته.
۷. پاک بودن جایی که پیشانی را بر آن میگذارد.
۸. حایل نبودن چیزی بین پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند.
۹. گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است.
۱۰. نشستن بعد از سجدهی دوم در رکعاتی که تشهد ندارد بنابر احتیاط واجب.
۱. گذاشتن هفت عضو از بدن بر زمین:
۱. در سجده باید هفت موضع بر زمین قرار گیرد
۱. پیشانی.
۲ و ۳. دو کف دست.
۴ و ۵. دو سر زانو.
۶ و ۷. دو سر انگشت بزرگ پا.
توجه:
گذاشتن دستها هنگام نماز بر موزاییکی که دارای سوراخهایریزی است اشکال ندارد.
هرگاه هنگام سجده، علاوه بر انگشت بزرگ پا، بعضی از انگشتان دیگر را نیز بر زمین قرار دهد اشکال ندارد.
۲. اگر پیشانی را عمداً یا سهواً بر زمین نگذارد، سجده نکرده است، اگر چه شش عضو دیگر (دو دست، دو زانو، دو انگشت بزرگ پا) را بر زمین گذاشته باشد، ولی اگر پیشانی را بر زمین بگذارد و جاهای دیگر را سهواً به زمین نرساند یا سهواً ذکر نگوید سجده صحیح است.
۳. کسی که نمیتواند پیشانی را به زمین برساند باید به قدری که میتواند خم شود و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است، روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی بر آن بگذارد که بگویند سجده کرده است، ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را اگر ممکن است به طور معمول بر زمین بگذارد و اگر چیزی که مهر را روی آن بگذارد وجود ندارد، باید آن را با دست بلند کند و پیشانی بر آن بگذارد.
۴. کسی که بر محل سجدهی بلند نیز نمیتواند سجده کند، باید در عوض سجده، با سر و اگر نمیتواند با چشم اشاره کند.
توجه:
فردی که به خاطر وضعیت خاص جسمی که دارد قادر به گذاشتن هفت عضو از بدن خود بر زمین نیست و از صندلی چرخدار استفاده میکند، در صورتی که قادر به گذاشتن مهر روی دستهی صندلی چرخدار یا چیز دیگر مانند بالشت یا چهارپایه و سجده بر آن است، باید سجده را بدین نحو انجام دهد و نمازش صحیح است و در غیر این صورت به هر نحوی که میتواند هر چند با ایما و اشاره، سجده و رکوع را انجام دهد و نمازش صحیح خواهد بود.
۵. هرگاه در زمین گل آلود نماز میخواند، اگر آلوده شدن بدن و لباس برای او موجب مشقت است، میتواند در حالی که ایستاده، برای سجده، با سر اشاره کند و تشهد را ایستاده بخواند.
۲. ذکر
ذکر واجب در سجده عبارت است از یکبار گفتن «سُبْحَانَ رَبِّیَ الاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» یا سه بار گفتن «سُبْحَانَ اللهِ»، و اگر به جای آن ذکرهای دیگر، مانند «اَلْحَمْدُ لِلّهِ»، «اَللهُ اَکْبَرُ» و غیر آن به همان مقدار بگوید کافی است.
۳. آرامش بدن در حال ذکر سجده:
۱. در حال سجود هنگامی که ذکر واجب را میگوید، باید بدن آرام باشد، بلکه حتی در هنگامی که ذکری را به قصد استحباب آن در سجود میگوید، مانند تکرار «سُبْحَانَ رَبِّیَ الاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» و امثال آن، احتیاط واجب آن است که بدن را آرام نگهدارد.
۲. کسیکه میداند آرام بودن بدن در حال ذکر سجود واجب است:
اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد ذکر بگوید
عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد:
در حال سجده متوجه شود: باید دوباره در حال آرامش بدن، ذکر را بگوید.
بعد از آن که سر از سجده برداشتمتوجهشود: نمازش صحیح است.
پیش از تمام شدن ذکر، سر از سجده بردارد
عمداً باشد: نمازش باطل است.
سهواً باشد: نمازش صحیح است.
۳. اگر بر روی تشک و امثال آن سجده کند که بدن در اول آرام نیست و بعد آرام میگیرد، اشکال ندارد.
۴. بر زمین بودن هفت عضو در هنگام ذکر:
۱. اگر در هنگامی که ذکر سجده را میگوید یکی از هفت عضو را عمداً از زمین بردارد، نماز باطل میشود،ولی موقعی که مشغول ذکر گفتن نیست اگر غیر پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد اشکال ندارد.
۲. اگر پیش از تمام شدن ذکر سجده، پیشانی را سهواً از زمین بردارد نمیتواند دوباره به زمین بگذارد و باید آن را یک سجده حساب کند، ولی اگر جاهای دیگر را سهواً از زمین بردارد باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذکر را بگوید.
۳. اگر در هنگام سجده، پیشانی به محل سجده بخورد و بی اختیار از زمین بلند شود، باید دوباره پیشانی را بر زمین بگذارد و ذکر سجود را بگوید، و یک سجده به حساب میآید.
۵. سر برداشتن و نشستن و آرامش بین دو سجده
بعد از تمام شدن ذکر سجدهی اول، باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
۶. مساوی بودن جاهای سجده، مگر به اندازهی چهار انگشت بسته
در حال سجده باید جای پیشانی از جای زانوها و سر انگشتان پا، بلندتر یا پایینتر از چهار انگشت بسته نباشد.
۷. پاک بودن جایی که پیشانی را بر آن میگذارد
مُهر یا چیز دیگری که بر آن سجده میکند باید پاک باشد، ولی اگر آن را روی فرش نجس بگذارد یا یک طرف آن نجس باشد و پیشانی را بر طرف دیگر بگذارد، اشکال ندارد.
۸. حایل نبودن چیزی بین پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند
باید میان پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند، چیزی حایل نشود، بنابراین اگر حایلی در این وسط باشد، مانند موی سر یا گلاه یا چرک بودن مهر به حدی که پیشانی به خود مهر نرسد و غیره، سجده و نماز باطل است.
توجه:
هرگاه هنگام سجده متوجه شود که پیشانی وی به خاطر مانع از قبیل چادر، روسری و مانند آن با مهر تماس ندارد، واجب است بدون اینکه سر خود را از زمین بلند کند، پیشانیاش را حرکت دهد تا روی مهر قرار بگیرد و اگر سرش را از زمین بلند کند، چنانچه این کار بر اثر جهل یا فراموشی بوده و فقط در یکی از دو سجدهی یک رکعت آن را انجام داده نمازش صحیح است و اعاده واجب نیست، ولی اگر این کار با علم و عمد بوده و یا در هر دو سجدهی یک رکعت آن را انجام داده نمازش باطل و اعادهی آن واجب است.
۹. گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است
پیشانی باید روی چیزی قرار گیرد که سجده بر آن صحیح است.
۱۰. نشستن بعد از سجدهی دوم در رکعاتی که تشهد ندارد بنابر احتیاط واجب
در رکعت اول و نیز در رکعت سوم نمازهای چهار رکعتی، بنابر احتیاط واجب باید بعد از سجدهی دوم بنشیند و سپس برای رکعت بعد برخیزد.
ج) چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است:
چیزهاییکهسجدهبرآنها صحیح است: ۱. زمین ۲. آنچهاز زمین میروید
به سه شرط: ۱. خوردنی نباشد ۲. پوشیدنی نباشد ۳. معدنی نباشد.
۱. سجدهی نماز باید بر زمین یا گیاهان غیر خوراکی که از زمین میروید گزارده شود، مانند سنگ و خاک و چوب و برگ درختان و امثال آن، و سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی، هر چند از زمین بروید، مانند پنبه و گندم، و چیزهای معدنی که از جنس زمین محسوب نمیشود، مانند فلزات و شیشه و امثال آن صحیح نیست.
۲. سجده بر سنگ مرمر و دیگر سنگهایی که در ساخت یا زینت بنا به کار میرود صحیح است، و همچنین سجده بر عقیق و فیروزه و دُرّ و امثال آن، هر چند احتیاط (مستحب) آن است که بر این دستهی آخری سجده نکنند.
۳. سجده بر چیزهایی که از زمین میروید و فقط خوراک حیوان است، مانند علف و کاه، صحیح است.
۴. سجده کردن بر برگ سبز چای بنابر احتیاط واجب صحیح نیست، ولی سجده بر برگ درخت قهوه که خود برگ، استفاده خوراکی ندارد صحیح است.
۵. سجده بر گُلهایی که خوراکی نیستند و نیز داروهای گیاهی که از زمین میروید و فقط برای معالجهی بیماریها به کار میآید، مانند گل ختمی و گل بنفشه صحیح است، ولی بر گیاهانی که در موارد غیر معالجه نیز برای خواص طبّی که در آن است به مصرف خوراکی میرسد، مانند خاکشیر و امثال آن، درست نیست.
۶. گیاهانی که در بعضی از مناطق یا میان بعضی از مردم، خوردنی شمرده میشود،ولی دیگران از آن استفادهی خوردنی نمیکنند، جزو خوراکیهاست و سجده بر آن صحیح نیست.
۷. سجده بر آجر و سفال و گچ و آهک و سیمان صحیح است.
۸. سجده بر کاغذی که از چوب و گیاهان – غیر از کتان و پنبه – ساخته میشود، درست است.
۹. اگر چیزی که سجده بر آن صحیح است ندارد، با به واسطهی سرما یا گرما و مانند اینها نمیتواند بر آن سجده کند، چنانچه لباس او از جنس پنبه یا کتان است یا چیزی از جنس پنبه و کتان دارد باید بر آن سجده کند، و احتیاط (واجب) آن است که تا سجده بر لباسی که از پنبه و کتان باشد ممکن است بر غیر آن یعنی غیر لباسی که از این جنس باشد سجده نکند، و اگر ندارد بنابر احتیاط واجب بر پشت دست خود سجده کند.
۱۰. اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده میکند گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است در دسترس نداشته باشد، چنانچه وقت وسعت داشته باشد باید نماز را بشکند، و اگر وقت تنگ است به ترتیبی که در مسألهی قبل گفته شد، عمل کند.
۱۱. جایی که انسان باید تقیه کند میتواند بر فرش و مانند آن سجده نماید، و لازم نیست برای نماز به جای دیگر برود، ولی اگر در همان محل بتواند طوری که به زحمت نیفتد بر حصیر یا سنگ و امثال آن سجده کند، باید بر این اشیا سجده نماید.
۱۲. اگر در سجدهی اول، مُهر به پیشانی بچسبد باید برای سجدهی دوم مهر را از پیشانی بر دارد، و اگر مهر را از پیشانی جدا نکند و به همان حال به سجدهی دوم برود اشکال دارد.
توجه:
نیکوترین سجده، سجده بر خاک و روی زمین است که نشانهی خضوع و خشوع در برابر حضرت باری تعالی است، و هیچ خاکی برای سجده در فضیلت به تربت مقدس سید الشهداء(ع) نمیرسد.
۴. برخی از مستحبات سجده
۱. پیش از سجده و پس از آن در حالی که بدن آرام گرفته است، تکبیر بگوید.
۲. میان دو سجده در حالی که بدنش آرام است، بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ».
۳. سجده را طولانی کند و در آن ذکر و دعا برای حاجتهای دنیا و آخرت بخواند و صلوات بفرستد.
۴. بعد از سجده بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.
توجه:
قرآن خواندن در حال سجده مکروه است (یعنی ثواب کمتری دارد).
دو نکته در ارتباط با سجده
سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام است، و بعضی از مردم که در آستانهی درِ حرم امامان(ع) پیشانی بر زمین میگذارند، اگر به قصد سجدهی شکر خدای متعال باشد، اشکال ندارد و گرنه حرام است.
در هر یک چهار سورهی الم تنزیل (سورهی سجده)، حم سجده (سورهی فصلت)، النجم، اقرء (سورهی علق)، یک آیهی سجده هست که اگر انسان بخواند یا به آن گوش دهد، باید پس از پایان آیه فوراً سجده کند، و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده نماید.
توجه:
آیات سجده
۱. آیهی ۱۵ از سورهی ۳۲ (سجده)
۲. آیهی ۳۷ از سورهی ۴۱ (فصلت)
۳. آیهی ۶۲ از سورهی ۵۳ (النجم)
۴. آیهی ۱۹ از سورهی ۹۶ (علق)
اگر به آیهی سجدهیی که از رادیو یا تلویزیون یا ضبط صوت و امثال آن پخش میشود، گوش دهد سجده واجب است.
در سجدهی واجب قرآن باید بر چیزهایی سجده کند که در نماز میتواند بر آنها سجده کند، ولی دیگر شرایط سجدهی نماز، مانند رو به قبله بودن، با وضو بودن و امثال آن در این سجده لازم نیست.
در سجدهی واجب قرآن، گذاشتن پیشانی بر زمین کافی است و لازم نیست در آن ذکر گفته شود، ولی گفتن ذکر در آن مستحب است، و بهتر است این ذکر را بگوید: «لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ حَقّاً حَقّاً، لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ اِیمَاناً وَ تَصْدِیقاً، لاَ اِلَهَ اِلاَّ اللهُ عُبُودِیَّةً وَ رِقّاً، سَجَدْتُ لَکَ یَا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، لاَ مُسْتَنْکِفاً وَ لاَ مُسْتَکْبِراً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ»
پیام تبریک به حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله به مناسبت پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ ۳۳ روزه
برادر مجاهد و بسیار عزیز جناب آقای سیّدحسن نصرالله ادامالله عمره و عزّه و عافیته
سلام علیکم بما صبرتم
درود بر شما و بر دیگر برادران و بر یکایک مجاهدان حزبالله.
آنچه شما با جهاد و مقاومت بینظیر خود به امت اسلامی هدیه کردهاید از حد توصیف اینجانب بالاتر است. جهاد دلاورانه و مظلومانهی شما که نصرت الهی را به شما ارزانی داشت، بار دیگر ثابت کرد که سلاحهای مدرن و مرگبار در برابر ایمان و صبر واخلاص، ناکارآمد است و ملتی که ایمان و جهاد دارد، مغلوب سیطرهی قدرتهای ستمگر نمیشود. پیروزی شما پیروزی اسلام بود. شما توانستید به حول و قوهی الهی ثابت کنید که برتری نظامی، به ابزار و سلاح و هواپیما و ناو و تانک نیست، به قدرت ایمان و جهاد و فداکاری همراه با عقل و تدبیر است. شما برتری نظامی خود را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کردید؛ تفوق معنوی خود را در ابعاد منطقهئی و جهانی تثبیت نمودید؛ افسانهی شکستناپذیری و هیبت دروغین ارتش صهیونیست را به سخره گرفتید؛ و آسیبپذیری رژیم غاصب را به نمایش گذاشتید. شما به ملتهای عرب، عزت بخشیدید و توانائیهای آنان را که دهها سال بوسیلهی تبلیغات وسیاستهای استکباری، انکار شدهبود، در صحنهی عمل به همه نشان دادید.
آنچه اتفاق افتاد حجتی از سوی خداوند بر همهی دولتها و ملتهای اسلامی و بویژه در منطقهی خاورمیانه است. شما بار دیگر مصداق این کلام نورانی قرآن شدید:
قَدْ کانَ لَکُمْ ءَایَةٌ فی فِئَتَینِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقاتِلُ فی سبِیلِ اللَّهِ وَ أُخْرَی کافِرَةٌ یَرَوْنَهُم مِّثْلَیْهِمْ رَأْی الْعَینِ وَ اللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصرِهِ مَن یَشاءُ إِنَّ فی ذَلِک لَعِبرَةً لأُولی الأَبْصارِ.
این اولوالأبصار، امروز تودههای میلیونی و جوانان غیور و مؤمن در کشورهای منطقه، و سیاسیون سالم، و زمامداران و رهبران مستقل و خردمندند.
جهاد مظلومانهی شما، دشمن را افشاء کرد و چهرهی حقیقی او را به نمایش گذاشت. کشتار بیرحمانهی مردم غیرنظامی؛ به خاک و خون کشیدن کودکان بیگناه و زنان بیدفاع؛ حادثهی قانا و نظائر متعدد آن، ویرانسازی هزاران خانه و کاشانه و آواره کردن هزاران خانواده؛ نابود کردن زیرساختهای بخش مهمّی از لبنان، و فجایعی از این قبیل ، چهرهی حقیقی زمامداران آمریکا و برخی دولتهای اروپائی را در کنار چهرهی کریه و منفور رژیم صهیونیستی به همه نشان داد. نشان داد که شعارهای منافقانهی آنان در باب حقوق بشر و آزادی و دموکراسی، چقدر آلوده به دروغ و فریب و رذالت است. نشان داد که وقتی زمامداران کشورها از رحم و شفقت و منطق و صداقت بیگانه باشند چه فجایعی ممکن است برای جامعهی انسانیت پیش بیاید. سخنان اخیر رئیس جمهور آمریکا در دفاعی قلمداد کردن جنایات رژیم صهیونیستی و ادعاهای خندهآور او دربارهی پیروز شدن اسرائیل در جنگ لبنان، نمونهی روشنی از این بیرحمی و شقاوت و بیمنطقی را در برابر چشم همه گذاشت.
و اما لبنان... و ما ادراک ما لبنان... لبنان به برکت همت و شجاعت مردم خود درخشید. دشمن به غلط پنداشته بود که با حمله به لبنان ضعیفترین حلقهی کشورهای منطقه را هدف قرار میدهد و طرح وهمآلود خاورمیانهی دلخواه خود را کلید میزند. دشمن، یعنی آمریکا ـ اسرائیل، از صبر و هوشمندی و دلاوری ملت لبنان غافل بود؛ از توانائی بازوان سطبر لبنان غافل بود؛ از سنت الهیِ«...کم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کثِیرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصابرِینَ» غافل بود.
ملت لبنان و جوانان دلاور و سیاستمداران هوشمندش با سیلی سخت خود، او را از این غفلت بیرون آوردند. دشمن اکنون در صدد بریدن این بازوی توانا و کارآمد است؛ در صدد ایجاد اختلاف میان سیاستمداران است؛ در صدد پاشیدن ویروس بیصبری و تردید در مردم است. همه باید در برابر این سمپاشیها بیدار باشند. به حول و قوهی الهی شما در خنثی کردن توطئههای آنان موفق خواهید شد و پیروزی دومی بدست خواهید آورد، انشاءالله. جهادی که اکنون در این میدان جدید، پیش روی شماست مانند جهاد فداکارانهی شما در میدان نظامی، حائز اهمیت و در آن، صبر و توکل و اخلاص و تدبیر، تعیین کننده است.
به شما و دیگر برادران و دلاوران عرصهی جهاد درود میفرستم و دست و بازوی همهی شما را میبوسم.
سیّدعلی خامنهای
۲۵مرداد ۱۳۸۵
توصیههای رهبر انقلاب اسلامی به سفرا و رؤسای نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج از کشور


یک جمله عرض کنیم در زمینهی توجه به عنصر معنوی در این فعالیتها. در همهی تلاشهای ما، آن چیزی که به تلاش ما برکت میدهد و اراده و عزم ما را راسخ میکند، توکل و توجه به خدای متعال و اخلاص است. در همهی زمینهها این لازم است. شما که در خارج از کشور زندگی میکنید، خودتان، خانوادههاتان، فرزندانتان به این عنصر احتیاج زیادی دارید. خب، خدا را شکر میکنیم؛ وزارت امور خارجه از لحاظ عناصر مؤمن و دارای روحیهی انقلابی، جزو وزارتخانههای خوب و غنی ماست؛ در این هیچ تردیدی نیست. بنده هم با فعالیتهای برادران آشنا هستم؛ تلاشهائی که میکنند، مجاهدتهائی که میکنند. هرچه توجه به خدای متعال بیشتر باشد، اخلاص انسان بیشتر باشد، توکل ما به خدا بیشتر باشد، کار بهتر پیش خواهد رفت. خطاست اگر تصور کنیم بدون تکیهی به قدرت الهی، بدون استمداد از قدرت الهی، خواهیم توانست قدمی از قدم برداریم. کار بابرکت، آن کاری است که همراه باشد با روحیهی اخلاص و توانطلبی و استغاثهی به پروردگار. رابطه را با خدا باید قوی کرد. شما دوستان و برادران عزیز، بخصوص در درون مجموعهی خودتان به این نکته توجه مضاعف کنید. در درون مجموعه، یعنی هم خانوادهی بزرگ سفارت و عناصر مرتبط با دستگاه دیپلماسی شما - در هر کشوری که مستقر هستید - هم در رابطهی با خانوادهی کوچک، یعنی همسران و فرزندان، ارتباط را با خدای متعال قوی کنید.
من اطلاع دارم که در سفارتخانههای ما مراسم مذهبی گرفته میشود؛ در ماه محرم، در ماه رمضان، حتّی روضهخوانی میشود، بعضی جاها سینهزنی میشود؛ اینها خوب است، اینها مظاهر و ظواهری است که چیزهائی را برای ما تأمین میکند؛ اما بیش از این لازم است: انس با معارف اسلامی لازم است، انس با دعا لازم است، انس با قرآن لازم است.

حکومت استکباری در دنیا بدون دخالت در کشورها، بدون تجاوز به حقوق ملتها، بدون تعرض به منافع ملتها که نمیتواند سر پای خود بایستد؛ چون این پایهها با اسلام، با نام اسلام، با شعار اسلام، با هویت اسلامی در تضاد طبیعی است؛ لذا هر جائی که نامی از اسلام آورده میشود، اینها نگران میشوند.
خب، حالا شما یک نظامی دارید، دولتی دارید، مجموعهی کشوری دارید که اساساً به نام اسلام ساخته شده، با نام اسلام رشد پیدا کرده، روزبهروز شعارهای اسلامی در آن برجستهتر شده، پیشرفت زیر سایهی این شعارها انجام گرفته. امروز ما در صنعت هستهایمان، یا در صنعت نانو، یا در این صنایع حساسِ پیشرفتهی مدرن، وقتی با مدیران و سردمداران اینها مواجه میشویم، افتخار میکنند به این که ما بسیجی هستیم و بسیجی عمل میکنیم. نظام جمهوری اسلامی یک چنین نظامی است. بنابراین طبیعی است که شما یک چالش فوقالعادهای دارید؛ چالشی فراتر از چالشهای متعارف دیپلماسی که در عرصهی دیپلماسی معمول است و همه جا هست. این موضع، احتیاج دارد به قوّت قلبی، به عزم راسخی که جز با توکل به خدای متعال و اعتماد به قدرت الهی به دست نمیآید.
به خدای متعال باید حسنظن داشته باشیم. خداوند متعال ملامت میکند آن کسانی را که به او حسنظن ندارند؛ سوءظن به خدا دارند. سوءظن به خدا چیست؟ سوءظن به خدا این است که انسان خیال کند این که فرموده است: «و لینصرنّ الله من ینصره»، خلاف واقع است؛ یا این که فرموده است: «الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا»، وعدهی تخلفپذیری است. آن وقت خدای متعال در سورهی فتح میفرماید: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین بالله ظنّ السّوء»؛ خصوصیت مشرکین و مشرکات و منافقین و منافقات این است که به خدا سوءظن دارند. بعد میفرماید: «علیهم دائرة السّوء و غضب الله علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا». نباید به خدا سوءظن داشت.

من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفهی سجادیه انس بگیرید، دعای پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست. همهی ادعیهی صحیفهی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به یاد مرگ میاندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکهی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همهاش برای ما استحکامبخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعهی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیهی من به شماست.

دستگاه دیپلماسی مهم است. عرصهی دیپلماسی، عرصهی مبارزه است؛ در این مبارزه باید قوی باشید. اگر میخواهید قوی باشید، ارتباط با خدا را مستحکم کنید؛ هم خودتان، هم خانوادهتان. خانواده را مهم بشمرید؛ چه خانوادهی بزرگ دیپلماسی، چه خانوادهی شخصی خودتان. گاهی اوقات یک رخنهی کوچک در درون خانواده، ما را تغییر میدهد. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر با ما بود، از ما اهلبیت بود. واقعاً هم همین جور بود. میدانید بعد از رحلت پیغمبر، در مسجد، در پای منبر خلیفهی اول - جناب ابوبکر - حدود ده نفر از صحابه بلند شدند و صریحاً از امیرالمؤمنین دفاع کردند؛ گفتند اینجائی که شما نشستهای، حق علیبنابیطالب است. یکی از آن ده نفر، زبیر بود! زبیر، رفیق دوران عشرت نبود؛ رفیق دوران محنت بود. امیرالمؤمنین فرمود: زبیر همواره با ما بود، «حتّی شبّ ابنه عبدالله»؛ تا پسرش عبدالله بزرگ شد، آمد توی عرصه، در تصمیمگیریها دخالت کرد؛ آن وقت او عوض شد. زبیر همانی شد که آمد در مقابل امیرالمؤمنین شمشیر کشید! گاهی اوقات یک رخنهی کوچک در درون خانواده، یک چنین اثر بسیار مهمی میگذارد. لذا باید جلوی این رخنه را گرفت؛ و این هم جز با توکل به خدای متعال، جز با ذکر، جز با توجه، امکانپذیر نیست.

حرکت ما در جبههی ظریفِ خطیرِ بسیار مؤثرِ دیپلماسی باید حرکتی باشد با این دید و با این نگاه و با توجه به این آرمانها. این خطاست که ما خیال کنیم اگر به مبانی ارزشی خودمان پابند بمانیم، در عالم دیپلماسی عقب میمانیم؛ ابداً. در این دورههای مختلف، بودهاند کسانی در عرصهی دولتی خودمان، در بخشهائی از دیپلماسی و غیر دیپلماسی و حتّی در بخشهائی از روحانیت خودمان، که در این مسائل تردید پیدا کردند که حالا پابندیهای ارزشی ما چقدر اجازه میدهد که ما در زمینهی دیپلماسی موفق باشیم. نه، ما تجربه کردیم، دیدیم هرچه پابندی ما بیشتر باشد، هیبت جمهوری اسلامی در چشم طرف مقابل بیشتر خواهد شد؛ احترام جمهوری اسلامی در نظر طرف مقابل بیشتر خواهد شد.
یک دورهای بعضی از مسئولین خیال میکردند که اگر چنانچه در ملاقاتهای بینالمللیِ خودشان حرفهای آنها را برایشان تکرار کنند، خوب است. و همین کار را هم میکردند؛ مینشستند همان حرفهائی را که آنها صد سال است دارند میزنند، برای آنها دوباره تکرار میکردند. این، شما را پیش او سبک میکند؛ این نشان میدهد که شما از خودتان هیچ چیزی ندارید؛ در حالی که وقتی شما خودتان حرف دارید، خودتان مبنا دارید، بر روی مبنای خودتان میایستید، بر روی تحلیل خودتان از حوادث و ترسیم آینده میایستید، و بعد با قدرت حوادث را مدیریت میکنید، این شما را در چشم طرف مقابلتان تقویت میکند؛ و تقویت در چشم طرف مقابل، یکی از ابزارها و راههای پیروزی است. این را توجه دارید که پیروزی بر سر میز مذاکره و استدلال طرف مقابل را از او گرفتن و استدلال خود را بر ذهن او تحمیل کردن، مهمترین پایهی پیروزیها در صحنهی عمل است. یک مذاکره کنندهی قوی آن کسی است که میتواند مبانی فکری خودش را بر مبانی فکری طرف مقابلِ مذاکره کننده تغلیب کند، غلبه بدهد. البته این کار با های و هو نمیشود؛ این با هوشمندی، ظرافت، استحکام عقلانی و اعتماد به نفس امکانپذیر است؛ این هم با توکل به خدای متعال، با انس بیشتر با قرآن، با انس بیشتر با ادعیه به دست میآید.

باید دیپلماسی را بر این اساس استوار کرد. جمهوری اسلامی حرف نوئی دارد؛ این حرف نو عبارت است از مردم و ارزشهای الهی. این دو تا باید با هم توأم بشوند و حرکتها و جوامع را شکل بدهند. این حرف ماست. ارزشهای معنوی و ارزشهای الهی، همراه با ارادهی مردم؛ نه تحمیل بر مردم. این حرف جدید جمهوری اسلامی است، که از خود کلمهی «جمهوری اسلامی» هم برمیآید. ما، هم جمهوری هستم، هم اسلامی هستیم. این را بایستی تبیین کرد؛ و شما برای این کار میدان دارید، میتوانید حرکت کنید.
در زمینهی همین محورهائی که گفتند - دیپلماسی عمومی، دیپلماسی سایبری - تلاش و فعالیت با این نگاه و با این هدف صورت گیرد؛ و بدانید که پیش میرود. اینکه ما تصور کنیم اگر ارزشهای معنوی را ملاک قرار دادیم، کار دیپلماسی به بنبست خواهد خورد، غلط است؛ به بنبست نمیخورد. میتوان با حفظ همین ارزشها، با پایفشاری بر همین ارزشها، در عرصهی دیپلماسی وارد شد، فعال شد، تلاش کرد، منطق را حاکم کرد و طرفها را رفته رفته و بتدریج به مواضع خود نزدیک کرد. اینکه گفتیم «عزت، حکمت، مصلحت»، حکمت این است. حکمت این است که شما بتوانید مواضع طرف مقابل را حکیمانه به مواضع خودتان نزدیک کنید؛ اینها در تضاد با هم نیستند. حکمت و عزت و مصلحت مکمل همند؛ باید در جهت مصالح ملی باشند؛ و در درجهی اول باید با حفظ عزت ملی و عزت هویتی همراه باشند. یعنی تسلیم، انسلام، انظلام، نه در مرحلهی باورهای قلبی و نه در مرحلهی عمل و قرارداد، نباید وجود داشته باشد؛ این با حکمت امکانپذیر است. دعوا کردن و اوقاتتلخی کردن و حرف تند زدن، یک وقتی ممکن است به درد بخورد؛ اما این روش عمومی نیست. روش عمومی، حکمت است. حکمت یعنی با منطق، متین در عرصهی دیپلماسی وارد شدن. اگر چنانچه اینجوری پیش برویم، به توفیق الهی پیشرفتهای ما هرگز متوقف نخواهد شد.
چرا فلسطین مسأله اصلی دنیای اسلام است؟


امروز قضیهى اول جهان اسلام قضیهى غزه است؛ شاید بشود گفت قضیهى اول دنیاى انسانیت، قضیهى غزه است. سگ هارى و گرگ درندهاى به انسانهاى مظلوم حمله کرده است؛ چه کسى مظلومتر از کودکان معصومى که در این حملات جان خود را مظلومانه از دست دادند؟ چه کسى مظلومتر از مادرانى که فرزندان خودشان را در آغوش خودشان گرفتند و به چشم خود مرگ و پرپر زدن آنها را مشاهده کردند؟ رژیمِ غاصبِ صهیونیستِ کافر، دست به چنین جنایاتى زده است امروز در مقابل چشم بشریت و انسانیت؛ بشریت باید عکسالعمل نشان بدهد. ۱۳۹۳/۰۵/۰۷

فلسطین، مسئلهی اول در میان همهی موضوعات مشترک کشورهای اسلامی است. مشخصات منحصر به فردی در این مسئله وجود دارد:
اول این که یک کشور مسلمان از ملت آن، غصب و به بیگانگانی که از کشورهای گوناگون گردآوری شده و جامعهای جعلی و موزائیکی تشکیل دادهاند، سپرده شده است.
دوم این که این حادثهی بیسابقه در تاریخ، با کشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفته است.
سوم آن که قبلهی اول مسلمانان و بسیاری از مراکز محترم دینی که در این کشور قرار دارد، به تخریب و توهین و زوال تهدید شده است.
چهارم آن که این دولت و جامعهی جعلی در حساسترین نقطهی جهان اسلام، از آغاز تاکنون، نقش یک پایگاه نظامی و امنیتی و سیاسی را برای دولتهای استکباری بازی کرده و محور غرب استعماری که به علل گوناگون، دشمن اتحاد و اعتلاء و پیشرفت کشورهای اسلامی است، از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده کرده است.
پنجم آن که صهیونیسم که خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعهی بشری است، این جای پا را وسیلهای و نقطهی اتکائی برای گسترش نفوذ و سلطهی خود در جهان قرار داده است.
نکات دیگری را هم میتوان بر اینها افزود: هزینهی مالی و انسانیِ سنگینی که کشورهای اسلامی تاکنون پرداختهاند. اشتغال ذهنی دولتها و ملتهای مسلمان. رنج میلیونها آوارهی فلسطینی، که بسیاری از آنان پس از شش دهه هنوز در اردوگاهها زندگی میکنند. انقطاع تاریخ یک کانون مهمِ تمدنی در جهان اسلام و الی غیر ذلک. ۱۳۹۰/۰۷/۰۹

از ۶۰ سال پیش تاکنون داغىبزرگتر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامى نهاده نشده است. فاجعهى فلسطین از روز اوّل تاکنون، ترکیبى از کشتار و ترور و ویرانگرى و غصب و تعرض به مقدسات اسلامى بوده است. وجوب ایستادگى و مبارزه در برابر این دشمن حربى و غاصب، مورد اتفاق همهى مذاهب اسلامى و محلّ اجماع همهى جریانات صادق و سالمِ ملّى بوده است. هر جریانى در کشورهاى اسلامى که این وظیفهى دینى و ملى را به ملاحظهى خواست تحکّمآمیز آمریکا یا به بهانهى توجیههاى غیرمنطقى، به دست فراموشى بسپارد، نباید انتظار داشته باشد که به چشم وفادارى به اسلام یا صداقت در ادعاى میهندوستى به او نگریسته شود. این یک محک است. هر کس شعار آزادى قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبههى مقاومت پشت کند، متهم است. امت اسلامى باید در همه جا و همه وقت، این معیار و شاخصِ نمایان و اساسى را در مدنظر داشته باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹

نجات فلسطین و محو دولت غاصب صهیونیستی، مسألهای است که با مصالح ملتهای این منطقه - از جمله با مصالح کشور عزیز ما ایران - سرو کار دارد. کسانی که از روز اوّلِ انقلاب، یکی از برنامهها را مقابله و معارضه با نفوذ و اقتدار صهیونیستها قرار دادند، با محاسبه این کار را کردند. این برنامه، طبق مصالح کشور و مصالح عمومی جمهوری اسلامی و مردم ایران انتخاب شده است. در کشورهای دیگر نیز همینطور است. همه روشنفکران کشورهای اسلامی، همه سیاستمداران آزاداندیش، همه آنهایی که دستشان در حنای استکبارىِ امریکا رنگ نگرفته است، معتقدند که باید با اسرائیل مقابله کرد؛ یعنی این را جزو مصالح کشورشان میدانند.
برای آن دولت غاصبِ دروغىِ جعلی، مسأله فلسطین، یک مسأله داخلی نیست؛ یک مسألهی اساسىِ بینالمللی است. آنچه که اهمیت دارد، این است که نسل جدید فلسطینی حقیقت را دریافته است. کدام حقیقت را؟ این حقیقت را که اگر بخواهد بر این زبونی و خواری و تحقیر و فشاری که بر او تحمیل میشود، فائق آید، راهش مبارزه و مقابله است؛ راهش رفتن پشت میز مذاکره نیست، که مذاکره کنندهگان هم چیزی گیرشان نیامد. ۱۳۷۹/۰۹/۲۵

امام هیچ وقت به خاطر ملاحظهی زورگویان عالم، از دفاع از مظلومین عالم دست نکشید. امام در طول زمان از مسئلهی فلسطین به عنوان یک مسئلهی اصلی یاد کرد. امام صریحا در وصیتنامه و بیانات خود به ندای یا للمسلمین ملتهای مظلوم اهمیت میدهد؛ دفاع صریح از حقوق مظلومین، دفاع صریح از حقوق ملت فلسطین و هر ملت مظلوم دیگر. این روش امام است؛ این خط امام است؛ این شیوهی امام و این توصیه و وصیت امام است. خوشبختانه این روش را ملت ایران و مسئولین کشور دنبال کردند و سی سال است که در هر میدانی که شما ملت ایران با استکبار آمریکا مواجه شدید، شما پیروز شدید و دشمن شما مغلوب و دچار باخت شد. ۱۳۸۷/۰۳/۱۴
اوقات نمازهای یومیه

۱. نمازهای روزانهیی که در پنج نوبت خوانده میشود از واجبات بسیار مهم شریعت اسلامی بوده و بلکه ستون دین است، و ترک یا سبک شمردن آن شرعاً حرام و موجب استحقاق عقاب است.
۲. نماز در هیچ حالی ترک نمیشود حتی در حال جنگ، بنابراین رزمندهیی که در جبهه به علت شدت درگیری قادر بر قرائت فاتحه یا سجده و یا رکوع نباشد، باید به هر نحوی که برایش امکان دارد نماز بخواند، و اگر قادر بر انجام رکوع و سجده نیست، ایما و اشاره به جای رکوع و سجود کافی است.

نمازهای واجب یومیه
۱. نماز صبح: دو رکعت.
۲. نماز ظهر: چهار رکعت.
۳. نماز عصر: چهار رکعت.
۴. نماز مغرب: سه رکعت.
۵. نماز عشا: چهار رکعت.
توجه:



۱. وقت نمازصبح از هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب است.
۲. معیار شرعی در مورد وقت نماز صبح، فجر صادق است (نه کاذب)، و احراز آن موکول به تشخیص مکلف است.
۳. فرقی بین شبهای مهتابی و غیر مهتابی در طلوع فجر (وقت فریضهی صبح) نیست، هر چند احتیاط در این زمینه خوب است.
۴. مقتضی است که مؤمنین محترم «ایدهم الله تعالی» جهت رعایت احتیاط در مورد وقت نماز صبح، حدود پنج الی شش دقیقه بعد از اذان صبح از رسانهها شروع به ادای فریضهی صبح نمایند.
۵. ملاک طلوع خورشید (پایان وقت نماز صبح) دیدن آن در افق مکان نمازگزار است نه رسیدن نور آن بر زمین.

وقت نماز ظهر از اول ظهر (یعنی هنگامی که سایهی هر چیزی پس از آن که بر اثر بالا آمدن آفتاب کاملاً کوتاه شد مجدداً به طرف مشرق شروع به زیاد شدن کند) است تا هنگامی که فقط به قدر نماز عصر تا غروب آفتاب وقت باقی مانده است.

وقت نماز عصر از هنگامی است که به قدر خواندن نماز ظهر، از ظهر گذشته تا غروب آفتاب.

وقت نماز مغرب از هنگامی است که سرخی بعد از غروب آفتاب که از طرف مشرق بالا میآید زائل شود تا هنگامی که فقط به قدر نماز عشا تا نیمه شب مانده است.
توجه:


وقت نماز عشا از هنگامی است که به قدر خواندن نماز مغرب از اول وقت گذشته است تا نیمه شب.
توجه:



۱. خود انسان یقین یا اطمینان کند که وقت داخل شده است.
۲. دو مرد عادل خبر دهند که وقت داخل شده است.
۳. مؤذن مورد وثوق و وقت شناس اذان بگوید.
توجه:



۱. رسانههای گروهی که اوقات شرعی هر روز را یک روز قبل از آن اعلام میکنند، اگر برای مکلف اطمینان به دخول وقت بیاورد میتواند بر آن اعتماد کند.
۲. هرگاه با شروع اذان، برای مکلف اطمینان حاصل شود که وقت نماز داخل شده است صبر کردن تا پایان اذان لازم نیست، و میتواند نماز را شروع کند.
۳. مکلف باید در مورد اوقات نمازهای یومیه همان افق محل سکونت خود را رعایت کند.
۴. صرف یکی بودن مقدار تفاوت بین دو منطقه در طلوع فجر یا زوال آفتاب یا غروب خورشید، مستلزم اتحاد در سایر اوقات نیست، بلکه غالباً مقدار اختلاف بین شهرها در اوقات سهگانه با هم تفاوت دارد، مثلاً اگر بین دو استان در وقت ظهر بیست و پنج دقیقه تفاوت است در وقت نماز صبح و مغرب این مقدار تفاوت میکند (ممکن است کمتر یا بیشتر از بیست و پنج دقیقه باشد).
۵. کسی که به اندازهی خواندن یک رکعت از نماز وقت دارد، باید نماز را به نیت ادا بخواند، ولی نباید عمداً نماز را تا آن وقت به تأخیر بیندازد، و در صورت شک در این که وقت، لااقل به مقدار یک رکعت باقی است یا خیر، باید نماز را به قصد مافی الذمّه به جا آورد.
۶. بعد از داخل شدن وقت دو نماز (ظهر و عصر یا مغرب و عشا) مکلف در خواندن هر دو نماز پشت سر هم به صورت جمع و یا خواندن هر یک در وقت فضیلت خود مخیّر است.
۷. مستحب است انسان، نماز را در اول وقت بخواند، و در دستورهای اسلامی در این مورد سفارش مؤکدی شده است، و اگر در اول وقت نتواند، هر چه نماز را نزدیکتر به اول وقت بخواند بهتر است، مگر آن که تأخیر نماز از جهتی بهتر باشد، مانند این که بخواهد نماز را به جماعت بخواند.
۸. اگر طلبکار طلب خود را مطالبه میکند، در صورتی که انسان توانایی دارد باید اول بدهی خود را بدهد و سپس نماز بخواند، و همچنین است در صورتی که کار واجب فوری دیگری پیشآمد کند. بلی در صورتی که وقت نماز تنگ شده باشد باید اول نماز بخواند.

۱. نماز ظهر و عصر باید به ترتیب خوانده شود یعنی اول نماز ظهر، بعد نماز عصر. همچنین باید در میان نماز مغرب و عشا نیز ترتیب رعایت شود، و اگر عمداً نماز عصر را پیش از نماز ظهر یا عشا را پیش از نماز مغرب بخواند باطل است.
۲. هرگاه کسی بر اثر اشتباه یا غفلت، نماز دوم را بر اولی مقدم داشته، مثلاً نماز عشا را جلوتر از مغرب خوانده و بعد از تمام شدن نماز متوجه شده نماز او صحیح است.
۳. اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که قبلاً نماز ظهر را خوانده است، باید این نماز را بشکند و بعد از آن نماز عصر را بخواند، و همینطور است در نماز مغرب و عشا.
۴. اگر به خیال این که نماز ظهر را خوانده است به نیت نماز عصر مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که قبلاً نماز ظهر را نخوانده است، در صورتی که در وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، باید بلافاصله نیت خود را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و پس از آن، نماز عصر را به جا آورد، و اگر این اتفاق در وقت مخصوص به نماز ظهر یعنی به قدر چهار رکعت از اول ظهر افتاده باشد احتیاط واجب آن است که نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند ولی بعداً هر دو نماز (ظهر و عصر) را به ترتیب به جا آورد، و همین تکلیف در مورد نماز مغرب و عشا نیز هست.
در این مجموعهی آموزشی، علاوه بر موارد موجود در رسالهی «اجوبة الإستفتائات»، استفتائات جدید نیز اضافه و از جزوههای دروس خارج فقه معظمله نیز بهره گرفته شده است، تا بر غنای آموزشی مجموعه، بر طبق اسلوب و بیان معظمله اضافه شود.
شایان ذکر است که دفتر استفتائات حضرت آیتالله العظمی خامنهای این رسالهی آموزشی را تأیید و عمل به آن را مجزی اعلام کرده است.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR، دروس این رسالهی آموزشی را برای استفاده مقلدان، به مرور منتشر میکند.
مکان نمازگزار
شرایط مکان نمازگزار:
۱. مباح باشد. (یعنی غصبی نباشد).
۲. بی حرکت باشد.
۳. از جاهایی نباشد که توقف در آن حرام است.
۴. جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد.
۵. محل سجدهی نمازگزار پاک باشد.
۶. موجب نجاست لباس و بدن نمازگزار نشود.
۷. میانزنو مرد در حال نماز بنا بر احتیاط واجب حداقل یک وجب فاصله باشد.
۸. مسطح باشد.

الف) مکان نماز باید غصبی نباشد. نماز در جای غصبی هر چند که بر روی فرش و تخت غیر غصبی باشد، باطل است.
ب) اگر در جایی که نمیداند یا فراموش کرده غصبی است نماز بخواند، نماز او صحیح است. همچنین اگر نداند تصرف در جای غصبی حرام است.
ج) کسی که با دیگری در ملکی شریک است در صورتی که سهم هر یک از دیگری جدا نباشد، نمیتواند بدون رضایت شریکش در آن ملک نماز بخواند.
توجه:








مکان نمازگزار باید بیحرکت باشد یعنی طوری باشد که شخص نمازگزار بتواند با آرامش بدن و بدون تکان، نماز بخواند، بنابراین نماز در جاهایی که بی اختیار تکان میخورد، مانند خودرو و یا بعضی تختهای فنری و امثال آن صحیح نیست، مگر هنگامی که به خاطر تنگی وقت و غیر آن مجبور باشد در چنان مکانی نماز بخواند.
توجه:



مکان نمازگزار باید از جاهایی نباشد که توقف در آن حرام است، مانند جایی که جان انسان در خطر جدّی است، و نیز جاهایی نباشد که ایستادن یا نشستن بر روی آن حرام است، مانند فرشی که نام خدا، یا آیات قرآنی بر همه جای آن نقش بسته است.

نمازگزار باید در هنگام نماز جلوتر از قبر پیغمبر(ص) و امام(ع) نایستد، ولی مساوی قبر اشکال ندارد.

محل سجدهی نمازگزار باید پاک باشد، ولی اگر مکان نمازگزار به غیر از جایی که پیشانی را بر آن میگذارد، نجس باشد اشکالی ندارد و نماز صحیح است.

مکان نمازگزار، اگر نجس است طوری تر نباشد که به بدن یا لباس او سرایت کند، بنابراین اگر مکان نمازگزار نجس باشد، ولی نجاست آن به لباس یا بدن وی سرایت نکند و محل سجده هم پاک باشد نماز خواندن در آن مکان اشکال ندارد.

بنا بر احتیاط واجب باید میان زن و مرد در حال نماز حداقل یک وجب فاصله باشد، و در این صورت اگر زن و مرد محاذی یکدیگر بایستند یا زن جلوتر از مرد بایستد، نماز هر دو صحیح است.

لازم است که جای پیشانی نمازگزار از جای زانوها و سر انگشتان پای او، بیش از چهار انگشت بسته بلندتر و یا پستتر نباشد.



در این مجموعهی آموزشی، علاوه بر موارد موجود در رسالهی «اجوبة الإستفتائات»، استفتائات جدید نیز اضافه و از جزوههای دروس خارج فقه معظمله نیز بهره گرفته شده است، تا بر غنای آموزشی مجموعه، بر طبق اسلوب و بیان معظمله اضافه شود.
شایان ذکر است که دفتر استفتائات حضرت آیتالله العظمی خامنهای این رسالهی آموزشی را تأیید و عمل به آن را مجزی اعلام کرده است.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR، دروس این رسالهی آموزشی را برای استفاده مقلدان، به مرور منتشر میکند.
10توصیه رهبر انقلاب دربارهی آداب نماز

نماز قالبی دارد و مضمونی؛ جسمی دارد و روحی. مواظب باشیم جسم نماز از روح نماز خالی نماند. نمیگوئیم جسم بیروح نماز هیچ اثری ندارد؛ چرا، بالاخره یک اثرکی دارد؛ اما آن نمازی که اسلام و قرآن و شرع و پیغمبر و ائمه (علیهمالسّلام) این همه روی آن تأکید کردند، نمازی است که جسم و روحش هر دو کامل باشد. این جسم هم متناسب با همان روح فراهم شده؛ قرائت دارد، رکوع دارد، سجود دارد، به خاک افتادن دارد، دست بلند کردن دارد، بلند حرف زدن دارد، آهسته حرف زدن دارد. این تنوع برای پوشش دادن به همهی آن نیازهائی است که به وسیلهی نماز بایستی برآورده شود که هر کدام رازی در جای خود دارد و مجموعهی اینها، قالب و شکل نماز را به وجود میآورد. این شکل خیلی مهم است، لیکن روح این نماز توجه است؛ توجه. بدانیم چه کار داریم میکنیم. نماز بیتوجه - همان طور که عرض کردم - اثرش کم است. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
انسان نماز را خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد. حضور قلب یعنی انسان از آنچه که میگوید و آنچه که در ذهنش میگذرد و بر زبانش جاری میشود، غافل نباشد؛ اینجور نباشد که نفهمد. مثلاً من که حالا دارم با شما حرف میزنم، خب، شما مخاطبید. انسان توجه دارد که یک مخاطبی دارد و دارد گوش میکند و دارد حرف میزند. در نماز هم همین جور باشد؛ یک مخاطبی داشته باشیم، با او حرف بزنیم. من حتّی عرض میکنم اگر کسی معنای نماز را هم نداند، اصلاً هیچ نداند معنای این عبارات چیست، اما همین قدر بداند دارد با یکی حرف میزند، دارد با خدا حرف میزند، این قضیه انسان را نزدیک میکند - «قربان کلّ تقىّ»- این خودش مقرب است؛ تا اینکه حالا مثل ماها که معنایش را میدانیم و تفسیرش را میدانیم و چندین کتاب دربارهاش خواندهایم، اما وقتی که نماز میخوانیم، بالمرّه یادمان میرود که چه کار داریم میکنیم.۱۳۹۰/۰۱/۲۳
حضور قلب و توجه، کاری است که به تمرین احتیاج دارد. کسانی که این کارها را کردهاند و بلدند، به ما یاد میدهند که انسان باید در حال نماز، خود را در حضور یک مخاطب عالیشأن و عالیمقام که خالق هستی است و مالک همهی وجود انسان است، احساس کند. هر مقدار از نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است و آن خاصیت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز - که نمیشود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقرهی کوتاه خلاصه کرد - بر این مترتب میشود. ۱۳۸۵/۰۶/۲۷
۲. معنای کلمات نماز را بدانیم
البته کسانی که عربی نخواندهاند و معنای این جملات را نمیدانند، اگر در حال نماز همین اندازه توجه پیدا کنند که با خدا حرف میزنند و به یاد خدا باشند، این هم بهره خوبی است؛ ولی سعی کنید که معنای نماز را بدانید. یاد گرفتن معنای نماز، کار خیلی آسانی است؛ خیلی زود میتوانید ترجمه این چند جمله را یاد بگیرید. نماز را با توجه به معنای آن بخوانید. این نماز است که «قربان کلّ تقىّ» خواهد بود. نمازْ نزدیککننده انسان به خداست اما نزدیککننده انسان باتقوا. ۱۳۶۹/۰۲/۰۶
۳. مستحبات نماز، حضور قلب را افزایش میدهد
۴. نماز را با اخلاص بجا آورید نه از روی ریا
۵. مراقب باشیم نماز بیتوجه قساوت قلب میآورد
۶. در جوانی خود را به خوب نماز خواندن عادت دهید
امام صادق (علیهالسّلام) در بیمارىِ رحلت به وصىّشان میفرمایند که: «لیس منّی من استخفّ بالصّلوة»؛ از ما نیست کسی که نماز را سبک بشمارد. استخفاف یعنی سبک شمردن، کماهمیت شمردن. حالا این نمازِ با همهی این خصوصیات، با همهی این فضائل، چقدر از انسان وقت میگیرد؟ نماز واجب ما - این هفده رکعت - اگر انسان بخواهد با دقت و با قدری ملاحظه بخواند، فرض کنید سی و چهار دقیقه وقت میگیرد، والّا کمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهی اوقات میشود که پای تلویزیون در انتظار برنامهای که مورد علاقهی ماست نشستهایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - که هیچ کدام هم به درد ما نمیخورد، مینشینیم گوش میکنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست میدهیم، برای خاطر آن برنامهای که میخواهیم. بیست دقیقههای زندگی ما اینجوری است. منتظر تاکسی میشویم، منتظر اتوبوس میشویم، منتظر رفیقمان میشویم که بیاید جائی برویم، منتظر استاد میشویم که سر کلاس دیر کرده، منتظر منبری میشویم که دیر به مجلس رسیده؛ همهی اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر میرود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سی دقیقه را برای نماز - این عمل راقی، این عمل بزرگ - مصرف کردن مگر چقدر اهمیت دارد. ۱۳۸۷/۰۸/۲۹
۸. نماز را اول وقت بخوانید
کار درست و نیک را باید هر چه زودتر انجام بدهیم؛ مثل عبادات، مثل نمازِ اولِ وقت و مثل بقیهی کارهایی که موقت است، هر چه انسان آن کار را در لحظات اول و نزدیکتر به آن لحظات اول انجام بدهد، این فضیلت بیشتری دارد؛ چون انسان احساس میکند تکلیف را انجام داد و در تأخیر آفاتی هست؛ انسان خود را از آن آفات برکنار میدارد. ۱۳۸۵/۰۹/۲۴
مؤمن هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمیکند. به بعضیها میگویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ میگویند خجالت کشیدیم! نه؛ از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینی میکند؟ بگویند. اگر حرفی حقّ است و اگر کاری خوب است، آن را بهخاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸
کار کردن در یک کارگاه علمی، کارگاه آموزشی، مرکز تحقیقات، فلان کلاس درس و فلان دانشگاه، هیچ منافاتی با این ندارد که انسان نمازش را اول وقت، با توجه و با احساس حضور در مقابل خداوند بجا آورد. این، دل شما را شستشو میدهد. شماها جوانید و دلهای شما نورانی است. ۱۳۸۵/۰۶/۲۵
در محیط دانشجویىِ جوان، پرداختن به معارف دینی، پرداختن به الگوهای دینی، توسلات به پروردگار، توسلات به ائمه (علیهم السلام)، خواندن دعای عرفه، برگزاری مراسم اعتکاف و خواندن نماز جماعت، بسیار خوب است. البته این را هم عرض بکنم؛ در مراسم مذهبی به روح مراسم توجه کنید؛ فقط صورت سازی نباشد؛ انسان شعری بخواند، اشکی بگیرد یا بریزد. روح دعا و نماز عبارت است از ارتباط با خدا، آشنا شدن با خدا، بهره بردن از معنویت، پاکیزه کردن و پیراستن روح، و پالایش کردن ذهن از وسوسه ها. نماز را با توجه و اول وقت بخوانید. تحجر بد است؛ فکر نکردن در لایه های زیرین ظواهر، عیب بزرگی است؛ مواظب باشید به این عیب دچار نشوید. ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
۹. نماز را به جماعت و در مسجد بخوانید
نشانهی دیگر [حقگزاری نماز]، آبادی مساجد و افزایش نمازهای جماعت است، و این به معنای بروز برکات نماز در سطح همکاری و همدلی اجتماعی است. بیشک این فریضه نیز با همهی اتکالش به عامل درونی یعنی توجه و ذکر و حضور، همچون دیگر واجبات دینی، ناظر به همهی عرصهی زندگی انسان است و نه به بخشی از آن یعنی زندگی فردی و شخصی هر کس. و آنجا که پای فعالیّت و نشاط دستجمعی افراد جامعه به میان میآید، نماز همچون گرمترین و پرشورترین عبادت دستجمعی، نقش بزرگی را بر عهده میگیرد. مظهر این خصوصیت، همین نمازهای جماعت پنجگانه و نماز جمعه و نمازهای عید است. ۱۳۷۳/۰۶/۱۰
کیفیت یافتن نماز بدین معنی است که نماز، با حال و حضور ادا شود؛ نمازگزار به نماز با چشمِ «میعاد ملاقات با خدا» بنگرد و در آن، با خدای خود سخن بگوید و خود را در حضور او ببیند؛ نماز را تا میتواند در مسجد و تا میتواند به جماعت بگزارد. ۱۳۹۲/۰۶/۱۳
۱۰. تا میتوانید نافله بخوانید!
توصیهی مؤکد اینجانب به همه بویژه جوانان آن است که خود را با نماز مأنوس و از آن بهرهمند سازند. یعنی این که نماز را با توجه به معنی و با احساس حضور در محضر پروردگار متعال جلت عظمته، به جای آورند و این کار را با تمرین، بر خود هموار و آسان سازند و تا بتوانند نوافل، مخصوصا نافلهی نمازهای صبح و مغرب را نیز ادا کنند. و اگر هنوز در میان کسان و نزدیکان و دوستان آنان، کسی هست که خود را از فیض نماز محروم کرده باشد، او را از این گناه بزرگ و خسارت عظیم بازدارند و این کار را با زبان خوش و رفتار حکیمانه انجام دهند، البته پدران و مادران نسبت به نماز فرزندان خود مخصوصا نوجوانان، مسؤولیت بیشتری دارند. ۱۳۷۴/۰۶/۱۴